در یکی از رواقهای مسجدالحرام نشستهام، جمعیّتی نه چندان انبوه در طواف هستند. مکّه در حال خلوت شدن است، آنها که هنوز به مدینه نرفته بودند، عازم مدینه شدند. برخی کاروانهای دیگر هم عازم شهر جدّه بودند تا به شهر و دیار باز گردند. همسفرانی که در یک کاروان بودیم، اغلب گرفتار سعی میان بازارهای حجون و ستین هستند. یکی دو روز دیگر ما هم از این جا به جدّه و از آنجا به دیار خود می رویم. نزدیک غروب میشود، اندوهی سنگین بر دلم سایه افکنده. تاب نمیآورم، از مسجدالحرام بیرون میزنم.....
متن نوشتاری این خاطره را اینجا میتوانید ببینید
فایل صوتی خاطرهی شبی در جوار غار حرا