در پیچ و خم درهها، هوای رفتن به دامنههای بلند کوهستان را به سر داشتیم، در میانهی راه وقتی پیر مرد روستایی چشمش به ما افتاد، بنا به سابقهی آشنایی که با من داشت از خرش پیاده شد و پس از حال و احوال و کمی این پا و آنپا کردن، به طرح مسئله پرداخت. اول گمانم این بود که باز میخواهد مثل دیدار پیشین از چگونگی و چیستی ورم پروستات و تکرر ادار چیزهایی بپرسد و اینکه هرشب مجبور است تا صبح چند بار به دستشویی برود، اما مسئله این بار ماجرای ظهور حضرت و داستان آن فیلمی بود که صدای خیلیها را در آورد، و گویا خبرش تازه به پساکوه رسیده بود.
با نگاهی بسیار جدی، صدایی زنگدار، و باهمان لهجهای که مردمان پساکوه حرف میزنند، از ترسی که این روزها به سراغش آمده پرده برداشت. میگفت من میترسم که این حکومتگران به خاطر منافع خودشان دروغ بگویند. میگفت میترسم اگر آقا امام زمان ظهور کند، اینها به دروغ بگویند نه این امام زمان نیست. بعد هم به دلخواه خودشان برایمان یک امام زمان قلابی درست کنند. آنوقت ما بعد از اینهمه انتظار، هم منکر آقا بشویم و هم فریب اینها را بخوریم. این یعنی خسرالدنیا والآخره.
مانده بودم چه بگویم، وظیفهی خود میدانستم که حرفی به تسلی گفتهباشم تا شاید آشوب اندیشهاش کمی آرام بگیرد که خودش با پرسشی که طرح کرد از تردید جدی دیگری سخن بهمیان آورد. میگفت: این مردمان اهل تسنن که اتفاقا بعضیهاشان آدمهای نمازخوان و خوبی هم هستند و اصلا وجود امام زمان را قبول ندارند تکلیفشان چه میشود؟ علمای اینها حرفشان چیست؟ ظاهرا اقوام دوری هم در میان اهل تسنن داشت.
یادم از سخن یکی از مولویهای اهل سنت آمد و همان را برایش نقل کردم، که میگفت:
اگر قرار بود خداوند یک نفر را هزار و دویست ، سیصد سال زنده نگه دارد که بعدا بیاید و دین را اصلاح کند، چرا از همان اول خود پیامبر را زنده نگه نداشت؟ میگفت آنوقت دعوایی هم بر سر خلافت و حق علی و فاطمه بوجود نمیآمد. امام حسین هم در کربلا کشته نمیشد. اینهمه دروغ و دغل و فاجعه هم در دین پدید نمیآمد.
پیر مرد روستایی انگار به وادی حیرت افتاده باشد، حرفی دیگر از سوی او در میانه نبود جز الفاظی از جنس تعجب. ما خود را آماده میکردیم برای ادامه راه در سربالایی کوه، او هم خدا حافظی کرد. سوار خرش شد. ظاهرا خاموش اما چهرهی آفتاب سوختهاش نشان میداد که سخت به فکر فرو رفته، با سری سنگین از اندیشههای متناقض، راه خود را پیش گرفت و رفت.
خرداد 1390/مشهد