روزگار بعثت و پس از آن
هنوز چند سالي به بعثت پيامبر مانده بود که آشوب و خلل به دستگاه سلطنت ايران راه يافته بود. مهمترين علت آن را غرور و ندانمکاريهاي خسرو پرويز دانستهاند. اين خلل و آشوب را فردوسي در شاهنامه به تفصيل آورده است. از ندانم کاريهاي خسرو پرويز يکي هم کشتن متحد ديرين ايران نعمانبن منذر حاکم محلي حيره بود(604ميلادي) که جنگ ذيقار و شکست خسرو پرويز از اعرابِ حيره را در پي داشت. در اين هنگام هنوز بعثت پيامبر اتفاق نیافتده بود. اين شکست را ميتوان يکي از مقدمات فروپاشي ايران شمرد.