این مجموعه" حاصل سخنرانیهایی است که بخش اول آن در محل کتابخانهی حسینیهی ارشاد تهران ارائه شده بود(حدود سال 1380) و چهار قسمت دیگر در محل انتشارات یادآوران و بعدا به صورت مکتوب در آمد و اکنون با تجدید نظر ویراستاری دو باره، آمادهی انتشار گردید.
----------------------------------------------------------
فصل اول، شناخت چیستیِ خداوند یا تلقی ما از خدا؟
از آنجا که همهی این نامها، همچون میراثی از گذشتگان به ما رسیده است، بدیهی خواهد بود که خدا شناسی ما هم بیشتر مبتنی بر تلقی پیشینیان باشد و نه تجربهای مستقل. این در حالی است که جهان شناسی و انسانشناسی امروز نسبت به گذشته تغییر کرده است، بهنظر میرسد اکنون بهجاي آنكه سخن خود را از آسمان و از خدا شروع كنيم، بايد از زمين و از انسان آغاز كنيم
متن کامل نامهای خداوند/ فصل اول، چیستیِ خداوند یا تلقی ما از خداوند
فصل دوم، آیا میتوان تاویل یا تلقی تازهای از نامهای خداوند داشت؟
انسان را، موجودی یاد گیرنده و طبعا تغییر پذیردانستهاند که توانسته پای از دایرهی بستهی غریزه بیرون بگذارد. این گشودگی در برابر هستی، انسان را از «اکنون» به « مطلوب » میخواند. اما آیا میتوان از نامهای خداوند تاویل تازهای داشت که برای پدید آوردن آن «مطلوب» یا «جامعهی ایدهآل» مناسب باشد؟
متن کامل فصل دوم/ آیا میتوان تاویل یا تلقی تازهای از نامهای خداوند داشت؟
فصل سوم، حضور و غیبت در نامهای خداوند
نامهای خداوند را که در متن قرآن آمده، به دو بخش اساسی میتوان تقسیم کرد. یکی نام «الله» که همیشه با ضمیر غایب از او یاد شده این نام همچنین برای ذهن خودآگاه که مقید به زمان و مکان است قابل درک نیست. اما نامهای دیگر خداوند، از قبیل «رب»، «عالم»، «قادر» و...حضور معنای در ذهن پیدا میکنند و برای انسان قابل فهم و تجربه پذیر خواهد بود. طرح نام خداوند در دو قلمرو «حضور» و «غيبت»، ميتواند نتايجي مثبت براي انسان وجامعه پديد آورد اما خلط اين دو قلمرو و عدم تشخيص آن نيز میتواند سبب گزندها و آسيبهاي جبران ناپذير گردد.
فصل چهارم، واژگونگی در فهم نام خداوند
برای عبوراز"منِ اکنون" به من مطلوب یا به «جامعهی سالمتر» میتوانیم از نامهای متعالی خداوند به عنوان ایدههای متعالی و درونی نمودن آن ایدهها، بهره بجوییم. اما لازم است این نامها برای ما قابل درک وقابل تجربه باشند. رها کردن نامهای قابل فهم که زیر مجموعهی نام «الله» است و صرفا و تنها به نام «الله» دل بستن، مشکل ما را برای رسیدن به سلامت بهتر، حل نخواهد کرد.
متن کامل فصل چهارم: واژگونگی در ﻓﻬﻢ ﻧﺎم ﺧﺪاوﻧﺪ
فصل پنجم، گزند و آسیب نامهای خداوند
نامهای متعالی خداوند، در عین حال که تعالی بخش انسان میتواند باشد، همچنین میتواند سبب گزند و آسیب هم بشود. هر انسانی دوست دارد عزت را، گرامی بودن را، قدرت داشتن را، غنی بودن را و دیگر نامهای خداوند را...تجربه کند، اما هنگامی که فردی یا گروهی این نامها، یا این ایدهها را تنها حق خود تلقی کند و بخواهد در انحصار خویش بگیرد، بدیهی است که به خصومت و دشمنی و جدالهای بیپایان را در جامعهی انسانی دامن زده است. نامهای خداوند، ایدههای متعالی همهی انسانها است، غفلت از این نکته، سبب میشود که انگیزهی استعلاجویانهی انسان به برتری طلبی سلطهگرانه تبدیل شود.
فصل پنجم: گزند و آسیب نامهای متعالی
فصل ششم، تلقی از خدا در نظام ارباب رعیتی
پيش فرض من اين است: تصوري که در جامعهي ما از خدا وجود دارد و در تبليغات نظام حاکم نيز بر آن دامن زده ميشود، چند معضل را به گرههاي ناگشودني تبديل کرده است که مهمترین آن اعتقاد به اصلاح از بالا و سلب ارادهي انسان فرو دست و معمولي براي تغيير در وضعيت موجود.
فصل ششم: تلقی از خدا در ساختار نظام ارباب رعیتی
فصل هفتم، خداوند در سلسلهپیامبران ابراهیمی
آنچه از کتب منسوب به رسالت پيامبران در دست ما است، نشان از بههم پيوستگي سلسلهي اديان ابراهيمي از موسي تا محمد است، کتاب موسی (تورات) وعدهی خدا به ابراهیم را پیگیری میکند، مسيح کلام موسي را در ساحتي تازه و با تاويلي تازه ميآموزاند، و محمد نيز باز خواني تازهاي از کلام موسي و مسيح ارائه ميدهد و هر سه نفر ابراهيم را سر سلسله و پدر ديني ميشمارند. سير تکاملي پيام آنان را در سه کتاب تورات، انجيل، و قرآن ميتوان نشان داد.
خداوند در سلسلهی پیامبران ابراهیمی
فصل هشتم، خدای پدر
معمولا در نظامهای دینی خدا داراي قدرت و اقتداري از همان نوعي است که کودک در دوران کودکي از پدر خود فهم کرده است. خدا روزي ده انسان تلقي شده است اين همان نقشي است که پدر براي کودک خويش به عهده دارد. براي تربيت انسان به همان اوامر و نواهي، و همچنين به همان تنبيههاتي دست مييازد
.....فصل هشتم: مشابهت خدا با پدر
فصل نهم، خدای پدر و نظام استبدادی
پدرسالاري در عرصهي سياسي- اجتماعي نيز ظاهرا ماجرايي است که ظاهرا از واحد کوچک خانواده سرچشمه میگیرد و با رشد کودک و پاي نهادن به عرصهي گستردهي اجتماعي، مفهومِ اقتدارِ پدر هم از واحد کوچکِ خانواده پاي فراتر نهاده و در قبيله و طايفه نيز ظهور و نمود پيدا ميکند و در مراحل پيشرفتهتر، تبديل به شاه، امپراطور، و رهبر ميشود. در اين فرايند، معمولا يکي از قويترين و باهوشترين مردان که گاهي نیرنگ باز هم هستند.....