قیامت یا نقطهی پایان/ بخش اول
بیشتر مفسرین و اسلام شناسان سوره هایی مانند تکویر و زلزال و قمر و امثال آن ها را نشان از فروپاشی کیهان دانستهاند. اما آیا متن این سورهها با توجه به واژهشناسی دقیق آن، براستی همین بوده؟ یا این که میتوان تاویل دیگری را در این سورهها طرح کرد که نقطه ای برای پایان یک فرهنگ، یک تمدن، و یک ایدئولوژی بوده باشد. گذری کوتاه به کتابهای تورات، اوستا، و انجیلها هم با گمانهی دوم سازگارتر است.
قیامت بخش دوم سوره تکویر
در متن عهد عتیق، ملک سلیمان و زندگی در همین گیتی هدف بود، بعدها و در جنبش مسیحیت، ملکوت آسمان جای ملک سلیمان را گرفت. در قرآن "امت وسط" طرح شد که نه زندگی در زمین را خوار کرد و نه ملکوت آسمان را نفی کرد. در سوره تکویر که مفسرین تاویلهای آخرالزمانی از آن دارند در واقع اشاره به نقطهی پایان برای یک دورهای است که انحطاط، رشتههای پیوند میان انسانها را از هم گسسته است.
قیامت بخش سوم - سوره قمر
واژهی ساعت در انجیل و قرآن به معنی نقطهی پایان است. در این سوره "انشق القمر" اشاره به دو نیم شدن ماه نیست بلکه "انشقاق" به معنای دور شدن دو چیز از یکدیگر است. گاه شماری عرب و محاسبهی گذر زمان بر اساس چرخههای ماه سامان یافته بود. و انشقاق قمر در این سوره اشاره به فروپاشی فرهنگ و باورهای قومی که از این چرخه بیرون میشوند. در این سوره نمونههایی از فروپاشی قوم نوح، عاد ، ثمود، لوط و فرعون را یاد آور شده که انذار دهندگان را تکذیب کردند در عین حال نابود شدند. با فروپاشی هر فرهنگ و هر قومی که به نقطهی پایان میرسند، ایده و فرهنگ پویا تری قدم بر عرصه زندگی می گذارد و چنان مینماید که بشریت گام به گام رو به استعلا و پیشرفت است.