ملت
واژه «ملت» كه قبلا به معناي دين، كيش، و مذهب بود، به طور مشخص از دوره مشروطه بهبعد معنايي متفاوت نسبت به قبل پيدا كرد و تا حدود زيادي معادل واژه Nation شد-------
تبارِ اين واژه به قرآن باز ميگردد و تا قبل از مشروطه معناي آن را «كيش» و «آيين» و «دين» ميدانستند. اين واژه در متون ديني و ادبي گذشتهي ما هم كه غالبا مربوط به دورهي تمدن اسلامي است به همين معنا آمده است[1] منظورم از دورهي تمدن اسلامي، دورهاي است كه نام ايران مطرح نبود و سرزمين ما بخشي از امپراطور بزرگ اسلامي به شمار ميرفت. اين دوره از سقوط ساسانيان آغاز ميشود و حدود هزار سال بهطول ميانجامد تا روي كار آمدن صفويه و شكل گيري مرزهاي سياسي مشخص ايران.
اما واژه «ملت» به طور مشخص از دوره مشروطه بهبعد معنايي متفاوت نسبت به قبل پيدا كرد و تا حدود زيادي معادل واژه Nation شد.[1] به معناي جمعي از مردمان كه داراي منشاء مشترك، سرزمين مشترك، منافع مشترك، و زبان مشترك هستند. بنا براين در باره واژه «ملت»، لااقل با دو معناي قديم و جديد مواجه هستيم و تاحدودي سرگردان. شايد به همين دليل بوده است كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي با آنكه بارها از واژهي «ملت» استفاده شده اما تعريف مشخص و روشني از آن نيامده است.
تعريف واژه «ملت» در قرآن:
لسانالعرب ريشه و اصل اين واژه را از «ملّ mall » دانسته است. كه معناي ملالت و دلتنگي به سبب طولاني شدنِ امري، در آن ديده ميشود. واژگان ديگري مانند «املاء» را نيز از همين ريشه دانستهاند.[2] دين و آيين را به آن جهت «ملت» گفتهاند كه اولا از سوي خداوند به جد بزرگ قوم املاء شده است و جانِ نياي نخستينِ قوم از آن پر شده است. دوم اينكه در طول زمان و چرخش نسلها، همان دين يا آييني كه پدرِ قوم از خداوند دريافت كرده، در نسلهاي بعد همچون ميراثي معنوي دوام آورده است. تقريبا در تمامي آياتي كه واژه ملت در آن آمده است، به عنوان ديني در پيوند با ابراهيم(پدر امتها) يا در پيوند با «آباء» ميباشد.[3] در برابر واژه «ملت» به معناي فوق، ميتوان از واژهي «امت» ياد كرد كه به پيروان يك آيين گفته ميشود و اصل آن از ريشهي «ام omm » است كه جنبه مادرانه و زميني دارد. در اين تعبيرها مشخص ميشود كه در نگاه سنتي، واژهي «ملت» منشائي آسماني، و باوري پدر سالارانه داشته است. و «امت» كه منشائي زميني داشته بايد از «ملت» كه داراي منشائي آسماني بوده پيروي كند.
در دوره جديد، آوردن واژه «ملت» در پيوند با ايران، و در تركيب «ملت ايران» ناگزير معناي سنتي آن را نقض كرده و براي مردم، تقريبا به همان معناي Nation قابل درك و فهم است. به تعبير ديگر، اكنون هيچكس نميتواند به جاي «ملت ايران» بگويد «ملت ابراهيم» و هرگاه از هويت جمعيِ خودمان ياد ميكنيم ميگوييم: «ملت ايران» و منظورمان از اين اصطلاح كيش و آيين نيست بلكه به تاريخ مشترك، سرزمين مشترك، منافع مشترك، فرهنگ و زبان مشترك ميانديشيم. به همين دليل ايرانياني هم كه مسيحي، زردشتي و كليمي هستند، جزو ملت ايران محسوب ميشوند. در عينحال بهنظر ميرسد كه اين معناي جديد هنوز براي سنتگرايان چندان پذيرفته شده نيست.[4] تامل بر روي اين معناها از واژهي «ملت» تعارضهاي موجود براي نامگذاري مجلس شورا، حقوق اقليتهاي ديني، يا براي گرايشهاي ملي با رويكرد جديد، را نشان ميدهد.
[1] - کلمه ملت در ایران اولین بار در زمان مظفرالدین شاه روز جمعه شانزدهم ژوئن 1906 در بازگشت متحصنین از شاه عبدالعظیم طرح شد (تاریخ بیداری ایرانیان، جلد دوم صفحه 302)
[1] - از روزگار و خلق ملولم كنون از آنك------- پشتم به كردگار و رسول است و ملتش. (ناصر خسرو)
ملت عشق از همه دينها جداست -------- عاشقان را مذهب و ملت خداست (مولوي)
از نسيم عدل او هر پنج وقت ــــــ چار ملت را امان بيني بههم. (خاقاني)
به كدام مذهب است اين، بهكدام ملت است اين--- كه كشند عاشقي را، كه تو عاشقم چرايي؟ (عراقي
[2] - در برخي كتب لغت واژه املاء را هم از ريشه « ملو» و هم از ريشهي «ملّ» يا «ملل» گرفتهاند، نگاه كنيد به المنجد تحت عنوان «ملّ» و «ملو»
[3] - سوره 22 آيه 78 . سوره 6 آيه 161 . سوره 3 آيه 95 و برخي آيات ديگر
[4] - دركتاب تنبيهالامه وتنزيهالمّله نوشته مرحوم آيتالله ناييني در طليعهي مشروطه هنوز كلمه ملت را با معناي ديني آن مورد استفاده قرار داده است. اما پس از مشروطه كه تكيهاصلي روشنفكران به فرهنگ اجدادي و ميراث ايران قبل از اسلام هم معطوف شد، كلمه ملت براي ايراني بودن بهكار گرفته شد.
[a1]کلمه ملت برای ایران اولین بار در زمان مظفرالدین شاه روز جمعه شانزدهم ژوئن 1906 در بازگشت متحصنین از شاه عبدالعظیم (تاریخ بیداری ایرانیان، جلد دوم صفحه 302)